یا علی
امام موجودی آسمانی است. با تبعیت از او، آسمانی شویم!!
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
خوشا روزی که گرم جنگ بودیم میان رنگ ها بی رنگ بودیم
دل هرکس شهادت راطلب داشت حدیث عشق ومستی رابه لب داشت
خوشا تنهایی شب های سنگر که دل بود و تمنا بود و دلبر
هفته دفاع مقدس گرامی باد
زنده نگه داشتن یادشهداکمترازشهادت نیست(امام خامنه ای حفظه الله)
اما خیلی زود خود را جمع و جور کرد، خب نباشه من از اول هم چشم امیدم به خدا بوده مگر میشود خدا اینقدر بی رحم باشد من 10 سال است لحظه ای از درگاه او رویگردان نبوده ام و همواره دست نیازم فقط و فقط به سوی او و چشم امیدم تنها به سمت او بوده است، مطمئنم خدا به بچه های من نظر میکند.
دلخوشی ام در زندگی فقط این بچه ها هستند
بغض هنوز هم گلویش را می فشارد. «دلخوشی من تو این زندگی فقط این بچه ها هستن. من عاشق بچه ها هستم. لحظه ای بدون اونها نمی تونم سر کنم. تو این سالها هرگز به خودم به تنم و به خستگی هام فکر نکردم، فکر من هر لحظه راحتی و بهبود بچه ها بوده و از این بعد هم چشم امیدم به خداست حتی اگر صد سال طول بکشه».
پرسیدم: بزرگترین آروزتون چیه؟ گفت: «آرزو دارم فقط یک روز حتی یک روز دیگر هم که شده بچه ها را سالم ببینم».
البته در کنار این آرزوی بزرگ نیازهای کوچک و بزرگی است که آنها نیز در سایه کمبودها، رنگ آرزو به خود گرفته است.
می ترسد نکند پای فرزندانش به مشهد نرسد و او همیشه در این حسرت بماند که می توانست شفای فرزندانش را از ضامن آهو بگیرد
مادر اما در کنار همه آرزوهایی که با توکل و امید چشم به راه برآورده شدن آنهاست، دوست دارد فرزندانش را حتی برای یک روز هم که شده به مشهد مقدس و به پابوس علی بن موسی الرضا (ع) ببرد.
حس غریب او در آنجا خفته است، احساس می کند شفای فرزندانش را از امام غریب خواهد گرفت.
اما سفر و هزینه های آن با وجود این بیماری برای مادر هنگفت است اما امیدوار است که روزی از همین روزها خود آقا بطلبد و کسی واسطه خیر برای تدارک این سفر شود.
v>
وقتی شنیدم خانم منتظری، زنی تنها اما استوار، شیرزنانه سه فرزند بیمار خود را زیر پر و بالش گرفته و بدون کمترین خستگی شبانه روز خود را وقف آنها کرده به شدت مشتاق دیدن او و تهیه گزارشی از وضعیت زندگی اش شدم.
یکی از شبهای ماه رمضان به همراه عکاس خبرگزاری راهی منزلش شدیم. درب خانه که گشوده شد، یک دنیا مهربانی و صفا به استقبالمان آمد، گویی خوشبخت ترین انسان دنیا را پیش روی خود داری.
مهدی برادر بزرگتر که مهندس شیمی است و چهار ماه پس از سعید به این بیماری مبتلا شد